محل تبلیغات شما
بی وقفه گردن میکشیدم، آنقدر که مالک درازترین گردن دنیا بودم . آن روز که خانم فیزیک، دو خط موازی را با گچ آبی روی عرض تخته سیاه کشید و در امتداد، خطها، کج و معوج روی دیوار صورتی بد رنگ با ردی کم جان تا کنج کلاس رفتند، خانم فیزیک با هیجان رو به ما کرد و گفت : این دو خط در بی نهایت به هم می رسند ! » از آن روز تا به دیروز دست از گردن کشی برنداشته بودم، اما امروز که محکوم به سردرگریبانی شده ام، شک کرده ام ! به بی نهایت شک کرده ام ! و دلم برای خطهای موازی می

کورونا عددی نیست!

خدای مارتین مک دونا

چرا اینجا ایستاده ام

گردن ,بی ,موازی ,خط ,کرده ,روی ,آن روز ,کرده ام ,شک کرده ,دو خط ,بی نهایت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجله نوجوان سالم رفتی اما ...